دیکشنری
داستان آبیدیک
imitative of
ɪməte͡itɪv ɑv
فارسی
1
عمومی
::
تقلید كنندهاز، تاسیكنندهاز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMBURSE
IMEANT HIS BROTHER
IMEANT THAT HE IS KI
IMEANT YOU TO STAY
IMFANCY
IMIGRATION
IMITABILITY
IMITABLE
IMITATE
IMITATION
IMITATION DIAMOND
IMITATION IS THE SINCEREST FORM OF FLATTERY
IMITATION LACE
IMITATIVE
IMITATIVE ARTS
IMITATIVE OF
IMITATIVE STRATEGY
IMITATIVE WORDS
IMITATIVELY
IMITATIVENESS
IMITATOR
IMMACULACY
IMMACULATE
IMMACULATELY
IMMACULATENESS
IMMANE
IMMANENCE
IMMANENCY
IMMANENT
IMMANENTISM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید